سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش را بجویید که آن رشته میان شما و خداوند است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
دوشنبه 93 تیر 23 , ساعت 7:39 عصر

 16-

 غضنفر دوتا کراوات زده بود که بره عروسی، بهش میگن چرا دوتا کراوات زدی؟
میگه: آخه عقد و عروسی با همه!

17-

به حیف نون گفتن واسه زلزله بم چه کمکى کردى؟ گفت: متاسفانه من دستم خالی بود، ایشالا زلزله بعدی!

18-

دوستم گفت فقط پیاز میتونه اشک آدم رو دربیاره …
منم واسه اینکه ثابت کنم اشتباه گفته با نارگیل زدم تو سرش ..!

19-

طرف تو پروفایلش نوشته :دوستم بدار، نوازشم کن،

دست آموزم کن، با من باز? کن، به من توجه کن…

فک کنم شب که خواب بوده سگش پروفا?لشو هک کرده!!!!

20-

هم بنزین گرون میشه هم نرخ مکالمات همراه اول. جنگه مگه؟

یه یارانه ثبت نام کردیما، دولت هم انقدر کینه ای؟

21-
بچه های این دوره زمونه به کمک مادراشون از بسته ی آموزشی بالابالا استفاده میکنن…
اون وقت مادر من برای تربیت ما از یه پکیج استفاده میکرد که شامل :
یه لنگه دمپایی،فلفل قرمز،دومتر شیلنگ،و یک عدد قاشق داغ میشد
ما هم دوران بچگی داشتیم ایااااا...یا بچه های الان دوران بچگی دارن؟؟؟
22-
داستان یه روز عادی تو خونه :

بابام تو اداره شلوارش پاره شده بعد رفته یه شلوار دیگه خریده که

15 سانت بلنده !!!!

اومده به مامانم میگه کوتاش کن میگه کار دارم باید برم کلاس خیاطی پرده دوزی !!!!!!

رفت به آجیم گفت مهراسا میتونی شلوارمو کوتاه کنی 15 سانت

گفت : بابایی من درس دارم فردا امتحان دارما...

هیچی دیگه خودش 15 سانت کوتاش کرد!!

بعد شب که همه خواب بودن مامانم (بی خبر از اینکه بابام کوتاش کرده)

دلش سوخت رفت 15 سانت دیگه کوتاش کرد !!!

اول صبح هم که هیشکی بیدار نبود خواهرم هم 15 سانت کوتاهش کرد !!!!!

.

.

.

.

.

هیچی دیگه امروز بابام شورت رفت سرکار =)))

:|

:|

:)))

23-
رفتیم بلیت کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زیارتیه میخوام برم امامزاده ریچارد
24-

رفتیم سر خاک یکی از فامیلامون ساکت نشستیم پسر خاله ام میگه ساکتی!!! پــــ نه پـــــــ بلند شم برات سیا نرمه نرمه رو بخونم
یارو عکسمو دیده میگه:اااا دماغ خودته این؟
پـَـَــــ نــه پـَـَــــ دماغ اجدادمه که بینی به بینی، نسل به نسل منتقل شده الان رسیده به من!!!!

25-

با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم
26-
تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه
27-
زنگِ خونه رو میزنم مامانم میپرسه میخای‌ بیایی تو ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خوام ببینم اف ف سالمه یا نه
28-
صبح رفتم کنکور بدم .مراقب میگه تو هم اومدی کنکور بدی؟ پـَـَـ نه پـَـَـ اومدم اینجا برم دسشویی
29-
ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده، واستادم دم جاده با پیت بنزین یکی 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی، یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می‌خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خوام باهاش خودمو آتیش بزنم
30-
رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟ پـــ نه پــ ما پشه ایم اومدیم مهمونی...!!!
31-
ساعت 5-4 صبح زنگ زده..گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم..میگه خواب بودی؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم سر گلدسته مسجد محلمون اذان میگفتم صدام گرفته
32-
خونمون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟
میگه خط تلفن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم
33-
برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری طرف می گه از کسی شکایت دارین ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم فرار مایکل اسکافیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم
34-
تو این گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه!
35-
بعد از چهار ساعت از کنکور تو هوا 40 درجه اومدم خونه خواهرم میگه خسته‌ای؟ اگه نیستی منو ببر یه جایی میخوام خرید کنم.
پـَـَـ نــه پـَـَــ. نه خسته نیستم تو جلسه کنکور لحاف دشک انداخته بودم داشتم قلیون میکشیدم

36-

میگن یه روز دانیال (نویسنده ی ی وبلاگ)

با دوست دخترش سوار موتور بوده بعد دوست دخترش میخواست عشوه بیاد گفت :

دانیال جونم چشات مال منه

لبات مال منه

قلبت مال منه

عشقت مال منه

دستات ماله منه

دانیال هم بهش میگه :

پاشو گمشو پایین ! اینطوری که تو پیش میری 5 دقیقه دیگه میگی موتورتم مال منه :|

=)))

:|

:))))

37-

این مطلب طنز نیس... ولی باحاله

میگن یه روز یه راننده تاکسی اخرای ساعت  کارش تو شب داشته تو یه کوچه میرفته

یه مرده رو سوار میکنه

اقاهه به راننده تاکسی میگه : تو منو میشناسی؟

راننده میگه نه ...

چند متر جلو تر یه خانوم خوشگل رو سوار میکنه

دوباره آقاهه با عصبانیت میپرسه : میگه منو میشناسی یا نه؟؟؟

راننده : ای بابا میگم نه دیگه حالا تو هی بپرس !!

آقاهه بهش میگه من عزرائیلم !!!!

راننده هم بهش میگه برو بابا دلت خوشه....

یهو خانومه میگه ببخشید آقا شما با کی حرف میزنی ؟؟؟

جز من که کسی تو تاکسی نیست ....

راننده هم که داشت از ترس می مرد سریع از ماشین پیاده شد و فرار کرد

.

.

.

.

.

و اینگونه شد که دوتا اون آقاهه و خانومه ماشین رو دزدیدند تا یه هفته

به راننده تاکسی میخندیدند...

38-

تلاشی که "بعضـــــــــــــــــــــــــــی" دخترا  برای پیدا کردن شوهر میکنن

اگه واسه درس خوندن میکردن ....

الان دو سه تا دانشمند هسته ای خانوم داشتیم

39-

 پیامک شوهر به زن :

 نترس ، من از پله های اداره افتادم و خانم جهانپور ، من رو که بیهوش بودم رسوند بیمارستان

 الان بهوش اومدم ، احتمال خونریزی مغزی هست پای چپ و دنده راستم شکسته .

 زن : خانم جهانپور کیه ؟؟؟

 40-

 بعضیا رو باید ورداری ببری روانپزشک بگی :

 دکتر اینو میبینی ؟ بی زحمت واسه اطرافیانش قرص آرام بخش تجویز کن !

 

ادامه جوک ها را از دست ندهید ... !!!

؟؟؟-   به نظر شما چی بذارم  دیگه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ لطفا جک های خوب خودتون را به سامانه دریافت پیام کوتاه ما به شماره 50002103000000 ارسال فرمائید . نگران نباشید مثل این پیامک های مخابرات ازتون پول کم نمیشه !!!!

اسامی سایت های مورد عنایت قرار گرفته توسط وبلاگ من :

جوک و اس ام اس


لیست کل یادداشت های این وبلاگ